خواندن دزیره را مدت هاست به پایان رسانده ام.
بسیار برایم لذت بخش بود. بارها تصمیم داشتم در مورد تجربه ام و حسی که از خواندن
این کتاب به دست آوردم بنویسم اما به هزار و یک دلیل (بهانه) نشد (نخواستم.)
خلاصه کتاب دزیره خواننده را درجریان تاریخ قرار
می دهد. اینکه زندگی پر از اتفاقات غیر قابل پیش بینی بوده و همه چیز ممکن است
اتفاق بیفتد. فقط کافی است ترس را کنار گذاشته و با اراده به سوی اهداف خود پیش
برویم. در مسیر زندگی به طور حتمی دلت می شکند و یا تو دل دیگران را می شکنی.
رها باش مثل باد. مثل رود در جریان باش و نظاره
گر تمام اتفاقاتی برایت رخ می دهند.
زمانی که آزادانه بپذیری و خودت را باور داشته
باشی، می شوی دزیره. اما زمانی که نصفه نیمه رها کنی و اگر هم اسمش را بتوان رهایی
گذاشت! آن زمانی که در سنین جوانی که درصد خطا کردن زیاد ، و جاه طلبی گریبان گیر
همگان است، عشق را نادیده بگیری، آن روز اسیر می شوی. و این درد است، دردی که در
بزرگسالی روحت راخفه می کند.
پس آموختم رها باشم، و اجازه دهم پیشمامدها
برایم رخ دهند و با ارده، بدون ترس و حفظ اصالت خود تصمیمات درست و صحیح بگیرم.
.
اگر این کتاب را مطالعه کرده اید، نظر شما چیست
؟
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت