جوجه اردک زشت

خیلی از ما قصه جوجه اردک زشت (The Ugly Duckling) را در دوران کودکی خوانده ایم. ممکن است برخی از ما قسمتی از آن را در خاطر داشته باشیم. اما بر خلاف آنچه که به نظر می رسد این قصه صرفا برای بچه ها نیست.

نویسنده توانای جوجه اردک زشت، هانس کریستین آندرسن، قوی زیبایی را به تصویر کشیده که به نظر زشت می آید به دلیل آنکه قاطی یک دسته اردک متفاوت شده بود. اما آنطور که به نظر می رسید نبود، اردک داستان زیبا بود ولی تنها در پایان داستان آن را می فهمد. آن هم زمانی که دیگر جوجه نیست (بلوغ) و در دریاچه ای شنا می کند و مردم او را با انگشت به هم نشان می دهند و او برای اولین بار در انعکاس آب زیبایی اش را در می یابد.

داستان زندگی خیلی از ماها شبیه آن جوجه اردک زشت است و درون هرکدام از ما قویی زیبای منحصربه‌ فردی است که در تقابل با جامعه‌ای خشن فردیتش را از دست می دهد و قاطی اردک‌ها به فراموش سپرده می شود. او بارها و بارها زمین می‌خورد، له می‌شود و تحقیر می‌شود و مردم او را با انگشت نشان می‌دهند و ریشخندش می کنند. آنها از او انتظار دارند که شکل اردکی باشد که نیست. دردناک‌ تر آن که خودش هم تصویر خود را در آب ندیده است و نمی داند کیست.

دنیا پر است از جوجه اردک‌های زشتی که هرگز نمی فهمند که اردک نبوده اند: کارمندهای معمولی‌ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند، کارگرانی که می‌توانستند کارشناس باشند، مدیران ناخوشنودی که باید نقاش یا شاعر می‌شدند، ن و شوهرانی که در نیتی در کنار هم پیر می‌شوند و هرگز نمی فهمند.حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می‌توانستند طراح لباس باشند، زن‌ های خانه‌ داری که می ‌توانستند خلبان هواپیما باشند. دنیا پُر است از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند، نشده اند، نتوانسته اند، نفهمیده اند و به هر دلیلی آن چیزی که باید باشند نشده اند.

دنیا پُر است از جوجه اردک‌هایی که عمری را در ناخشنودی و تکرار زندگی می کنند، بدون آنکه تصویر واقعی خود را ببینند.

.

پ.ن1: یکی از دوستانم برایم از این داستان گفت و من روز تولدم قصه جوجه اردک زشت را به خودم هدیه دادم .

پ.ن2: برای خواندن داستان به صورت آنلاین میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:

http://www.koodakan.org/story/StoryKids/sk041.htm


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها