گابریل گارسیا مارکز فقط 30 سال سن داشت وقتی رمان اسپانیایی صد سال تنهایی (One Hundred Years of Solitude) را نگاشت و این چنین شد که جایزه نوبل ادبیات را ازان خود کرد.
کاملا یادم هست از زمانی که از وجود این کتاب آگاه شدم و تا زمانی که آن را تهیه کرده و خوانددددم (آن هم سه بار)، این جمله در ذهنم نقش بست: "تنهایی آن هم صد سال!"
.
روزهایی که بیشتر از همیشه احساس تنهایی و خلا گریبان گیرم می شود یاد این کتاب می افتم و زمزمه می کنم : "تنهایی آن هم صد سال!"
.
دوستانی دارم که از تنهایی به قدری به تنگ می آیند و دست به مقایسه میزنند، من هم بسته به نوع دوستیم با انها و روحیاتشان در مورد این کتاب با ان ها صحبت می کنم و آخر سر می گویم: "تنهایی آن هم صد سال!"
.
این اثر فوق العاده گابریل مارکز سرشار از اتفاقات غیر منتظره، بی اخلاقی های شخصیت اصلی داستان (بی اخلاقی های جنسی و های او به افراد مختلف، جنگ افروزی های فراوان او و .) می باشد. اگر رمان خوان حرفه ای هستید صدسال تنهایی را بخوانید، و اگر هم کتاب خوان هستید این رمان خوب را در لیست کتاب هایتان قرار دهید. لذت زندگی کردن در تنهایی آن هم صد سال با چاشنی مارکز را از دست ندهید.
.
قسمتی از متن کتاب صدسال تنهایی:
.
پ.ن 1 : برای درک و فهمیدن هرچه بهتر رمان 100 سال تنهایی ( همچون سایر رمان ها) بهتر است که در ابتدا زندگینامه ی مارکز را مطالعه کنید. نمیتوان از میزان تاثیر شرایط زندگی و جامعه ی نویسنده درآثاری که خلق می کند، چشم پوشی کرد.
پ.ن 2 : مرسی گابریل برای تنهایی آن هم صد سال. گاد بلس یو .
درباره این سایت